Saturday, December 19, 2015

در خانه ما، كارگر هميشه حرمت داشت. مادرم دوست نداشت غذاى كارگر را بگذارد توى سينى يك گوشه. وقت نهار كه می شد همه سر يك ميز مى نشستيم. جسته گريخته هم غرغرى از اطراف می شنيديم كه فروغ كارگر خراب كن است. در واقع خيلى بيراه هم نمى گفتند. اغلب همان كارگرها كه در خانه ما چرت بعد از ظهرشان را مى زدند و ميوه عصرانه شان را مى خوردند، شيشه هاى خانه هاى ارباب رعيتى مدار را تميزتر پاك مى كردند. اما مادرم به اين حرفها كارى نداشت. شيوه اش همين بود كه بود. حتى رفتارش با موش و عنكبوت توى خانه هم محترمانه بود. تا حدى كه يك روز صبح قبل از رفتن سركار براى بچه موشى كه توى وان گير كرده بود، پنير و آب و مغز گردو گذاشته بود و چند ساعت بعد، مادرشوهرش ناباورانه موش را در ضيافت باشكوهش در حمام كشته بود.

روحيه رابين هود مأبانه مادرم دامن ما بچه هايش را هم گرفته بود. ياد نگرفته بوديم كه پدر معتاد فلانى كه دست بزن هم دارد ربطى به زندگى ما ندارد. ناخودآگاه خيال مى كرديم دنيا حق او را گرفته است و داده است به ما و جبران این بیچارگی به گردن ما است.

بعدها یک زهرا نامى بود كه گاهى دفتر كار ما را تميز مى كرد. طبق معمول با دو تا بچه قد و نيم قد و شوهر معتاد و مادر جلاد. صاحبخانه هم جوابش كرده بود. زمستان هم بود. گفت اگر بشود چند شب همين جا بخوابد تا خانه پيدا كند. گفتم چشم. همكارها صدايشان در آمد كه مسئوليت دارد ولى من سفت ايستادم. زهرا ماند. روزها خانه هاى مردم كار مى كرد و آخر شب دست بچه هايش را مى گرفت و مى آورد دفتر. 
يك بعد از ظهر پنجشنبه تنها بودم دفتر كه زنگ زدند. يك خانم ريزه ميزه چادرى تكيده بود. دستش را گذاشت روى قفسه سينه ام و با يك نيمچه هل آمد تو.
ترسيده بودم، گفتم شما؟ گفت زهرا اينجا مى خوابه؟ گفتم شما؟ مچ دستم را گرفت و دور و بر را برانداز كرد. سرماى دستش رفت تا مغز استخوانم. مادرش بود. هم غمگین، هم خشمگین. گفت يك چيز را بدان! امثال تو نمى گذارند ما بدبخت ها با بدبختيمان بسازيم. تو رحم نكردى به بچه من! مزه يك زندگى را كردى زير زبانش كه مال خودش نيست. زهرا را بیچاره کردی. دو شب اينجا بخوابد معلوم است دیگر رغبت نمى كند بيايد خانه مادرش. 

این ها را گفت و مچم را ول كرد و رفت.

3 comments:

  1. واقعیت محض را می نویسی . خیلی هم مستقیم . بسیار به دل می نشیند

    ReplyDelete
  2. واقعیت محض را می نویسی . خیلی هم مستقیم . بسیار به دل می نشیند

    ReplyDelete