Tuesday, June 25, 2013


هزار و یک شیوه است برای پذیرفتن;
پذیرفتن از سر اجبار، پذیرفتن از سر آنکه انتخاب دیگری نداریم، پذیرفتن از جان و دل...


سالهای جنگ بود، پدرم انتخابی نداشت. از سر اجبار باید در سمتش در شهر جنگزده باقی میماند. مادرم انتخاب داشت. میتوانست دست ما را بگیرد و به شهر امن زادگاهمان پناه برد. مادرم از جان و دل در کنار پدرم ماند و بی هیچ کلامی به من آموخت که تنها اینگونه کسانی که از جنگ جان سالم بدر میبرند، لطافت تابناک عشق را تا ابد زیر زخم های آلوده به جنگ پنهان می دارند.


تصاویر آنروزها هزار و یک چیز را به من یادآور میشود و اینکه زیر رگبار خمپاره هر روز میتوان گل های تازه توی گلدان گذاشت.

پذیرفتن هزار شیوه دارد و یک معنا: وفادار ماندن به جایگاه خویش.

No comments:

Post a Comment